نمایه چیست؟
نمایه معادل واژه Index در زبان انگلیسی است که از واژه لاتین Indic به معنی دلالتکردن و نشاندادن مشتق شده است و در فارسی مترادف "فهرست" است. نمایه، فهرستی از موضوعها، واژهها، نامها، عبارتها و دیگر مطالب همراه با نشانی یافتن آنهاست.
نمایهنامهها، مراکزی هستند که نشریات و کتب را براساس معیارهایی پذیرفته، طبقهبندی کرده و در اختیار مخاطبین خود قرار میدهند. اگر نشریهای توسط نمایهنامهای مورد بررسی و تایید قرار گرفته باشد، نام نشریه در لیست نشریات مورد تایید آن نمایهنامه، درج شده و مشخصات و چکیده و گاهی متن کامل مقاله در آن نمایهنامه (بهصورت چاپی یا الکترونیک)، قابل جستوجو و دستیابی خواهد بود.
طبق استاندارد نمایهسازی بریتانیا، نمایه، سیاهه نظامیافته مدخلهایی است که بهمنظور کمک به استفادهکنندگان در جایابی اطلاعات سند ساخته میشود. در واقع نمایه خط ارتباطی بین منابع اطلاعاتی و استفادهکننده یا کاربر است.
انواع نمایهها
نمایهها به دو دسته کلی توصیفی و موضوعی طبقهبندی میشوند.
نمایه توصیفی (Descriptive Index): نمایهای است که اسناد را براساس ویژگیهای اطلاعاتی غیرموضوعی (که معمولاً به اطلاعات کتابشناختی موسوم هستند) فهرست و طبقهبندی مینماید.
نمایه موضوعی (Subject Index): نمایهای است که اسناد را براساس زمینههای اطلاعاتی آن که بار موضوعی دارد، فهرست مینماید و دسترسی به اسناد را از طریق موضوع امکانپذیر میسازد. در نمایهسازی موضوعی، نخستین گام، شناخت نوع و دامنه مطالب سند و تحلیل موضوعی آن است.
نمایهسازی چیست؟
برای نمایهسازی تعاریف متعددی ارایه شده است که با تلفیق و ترکیب آنها میتوان به تعریف جامعی برای نمایهسازی دست یافت. به زبان خیلی ساده، نمایهسازی عبارت از ثبت و ضبط محتوای اطلاعاتی اسناد با استفاده از روشهای گوناگون، بهمنظور سازماندادن اطلاعات به قصد سهولت بازیابی است. بهطور خلاصه، نمایهسازی تخصیص واژهها یا اصطلاحات به اسناد، بهمنظور توصیف محتوای آنها برای بازیابی در مراحل بعد است.
اهداف، کارکردها و مراحل نمایهسازی
هدف از نمایهسازی آمادهکردن اسناد با هدف بازیابی است. در واقع هدف نمایهسازی افزایش میزان دسترسی مراجعهکنندگان به مطالب موضوعی مورد جستوجو است. از این نظر، ممکن است که نمایهسازیها با توجه به جامعه استفادهکننده و نیازهای اطلاعاتی آنها با هم متفاوت باشند. گزینش مواد از میان مطالب منتشره، توجه به موضوعی خاص، سوگیری زبانی، توجه به مدرک و منبعی خاص و … از جمله عواملی هستند که میتوانند بر هدف نمایهسازی تأثیر بگذارند.
نمایهسازی سه کارکرد عمده دارد:
1- محتوای اطلاعاتی اسناد را فشرده میسازد.
2- بهعنوان واسطه برای تطبیق و یکسانسازی زبان سند و زبان کاوش بهکار میرود.
3- بهعنوان ابزاری کارا، بر شیوه تدوین راهبردی کاوش در جستجوی اطلاعات نظارت دارد.
در سادهترین شکل، برای نمایهسازی دو مرحله تعریف میشود.
مرحله اول: تجزیه و تحلیل سند توسط نمایهساز بهمنظور تعیین محتوای موضوعی آن؛ و
مرحله دوم: تبدیل محتوای موضوعی به واژگان نمایهای.
با این حال نمایهسازی اغلب بهعنوان فرآیندی چندمرحلهای توصیف میشود:
1- تعیین موضوع سند
2- بازنمود مفاهیم سند به کمک توصیفگرهای اصطلاحنامه
3- ثبت و ضبط اطلاعات
4- بازبینی نهایی
تاریخچه نمایهسازی
تا چند قرن پیش، مجموعه دانشهای ثبتشده بسیار کم و تعداد اندکی کتاب نوشته شده بود که هر کدام در یک یا دو موضوع از مجموعه دانشهای بشری شناختهشده قابل گنجانیدن بودند. اما به مرور زمان، بهعلت افزایش سریع حجم اسناد و دادههای علمی و فشردگی محتوای اطلاعاتی و لزوم دسترسی فوری به مندرجات مطالب علمی، سادهترشدن دسترسی و خلاصهترشدن اطلاعات برای محققان نمود بیشتری پیدا کرد. نمایهسازی، پاسخی به این نیاز روزافزون بود.
نمایهسازی در ابتدا بهصورت سنتی، با شکلی ساده، اساسیترین کلمات متن را جمعآوری میکرد، آنها را برحسب حروف الفبا مرتب مینمود و با هر کلمه شماره صفحه یا صفحات حاوی اطلاعات موردنظر را مشخص میساخت. در حقیقت، این سادهترین سطح نمایهسازی است که صرفاً به جمعآوری کلمات میپردازد و خواننده را به صفحات مورد نظر ارجاع میدهد. اگر از این سطح فراتر رویم و جنبههای علمی نمایهسازی را مورد توجه قرار دهیم، نمایهسازی بهصورت "استخراج محتوای اطلاعاتی، ثبت محتوای اطلاعاتی، کاربرد روشهای گوناگون ذخیره و بازیابی اطلاعات و ایجاد بایگانی متناسب" قابل تعریف است.
پس از جنگ جهانی دوم، دامنه تحقیقات و پژوهشها، روزبهروز گستردهتر شد و این افزایش تدریجی اطلاعات، کنترل اطلاعاتی با استفاده از ابزارها و شیوههای قبلی را غیرممکن ساخت. در سال 1961 اولین کتاب نظری در زمینه نظامهای بازیابی اطلاعات منتشر شد. انگیزه اصلی تألیف این کتاب از جانب ویکری ، رشد سریع انتشارات و بررسی روشهای نمایهسازی در کتابداری بود. به تدریج بر حجم این تلاشها افزوده شد تا اینکه در دهه 1970 میلادی، تحقیقات گستردهای در زمینه بانکهای اطلاعاتی و سیستمهای خودکار پیوسته صورت گرفت. در طول دهه 1980 میلادی، استفاده از نظامهای بازیابی اطلاعات در دو جنبه گسترش یافت. جنبه اول، گسترش نظامهای تماممتن (تا قبل از این دهه در بازیابی اطلاعات فقط از نمایهها و چکیدهها استفاده میشد) و جنبه دوم، گسترش نظامهای پیوسته مورد استفاده غیرمتخصصان بود. در دهه 1990 میلادی، حجم منابع ذخیره اطلاعات رایانهای افزایش یافت، تصاویر به همراه اطلاعات ارایه و راه نمایش اطلاعات بهگونهای متفاوت فراهم شد. تحول مهمی که در این دهه به وقوع پیوست ظهور اینترنت بود. تا قبل از این تحول تعداد ناشران اطلاعاتی بسیار محدود بود، ولی در حال حاضر افراد زیادی در سرتاسر جهان اطلاعات مربوط به خود را تولید و دستهبندی میکنند و از طریق صفحات خانگی، آنها را در اختیار دیگران قرار میدهند، امروزه حجم انبوه اطلاعات بهخصوص اطلاعات موجود روی شبکه جهانی وب موجب ظهور جنبههای جدیدی در بازیابی اطلاعات شده است.
از مسایل پیچیده عصر انفجار اطلاعات، پدیده نوظهور ارزیابی پژوهش، پژوهشگران و دانشمندان و نیز شناخت و دسترسی به منابع مورد نیاز مراجعان در میان انبوه متون موجود است. امروزه نمایهها از ابزارهای مهم ارزیابی دانشمندان، پژوهشگران، سازمانها، دانشگاهها، دانشکدهها و موسسات هستند و بهعنوان بسترهایی که میتواند عرضه کتابشناختی مقالات برجسته علمی، ارزیابی کمّی و کیفی تولیدات علمی، مطالعه تاریخ و ساختار علم، شناخت رابطه بین استنادها و ترسیم ساختار موضوعی رشتههای علمی را فراهم نمایند، عمل میکنند.
رویکردهای اصلی در نمایهسازی
نمایهسازی بهطور کلی به دو رویکرد سندگرا و کاربرگرا تقسیم میشود.
رویکرد سندگرا: ایده اصلی در این رویکرد آن است که نمایهساز، محتوای موضوعی سند را تنها براساس بررسی و تحلیل خود آن سند انجام دهد و البته هدف از این کار، بازنمایی سند به صادقانهترین شکل ممکن و اطمینان از اعتبار بازنمایی موضوعی برای مدتزمان طولانی است. در این رویکرد، نمایهسازان کاربردهای متفاوت هر فرد از سند مورد بررسی را نادیده میانگارند و واژگان نمایه را تنها براساس بررسی و تحلیل سند انتخاب میکنند.
رویکرد کاربرگرا: در رویکرد کاربرگرا، واژگان نمایه برحسب نیازها و پرسشهای کاربران انتخاب میشوند، حال آنکه در رویکرد سندگرا در هنگام انتخاب واژگان نمایهای، نیازهای کاربران مورد توجه قرار نمیگیرد. ایده اصلی در این رویکرد آن است که نمایهساز میبایست در تعیین محتوای موضوعی سند و همچنین انتخاب واژگان نمایهای، نیازهای اطلاعاتی کاربران و واژگان مورد استفاده توسط آنها را در ذهن داشته باشد. در این رویکرد، نمایهساز نیازمند است تا دانش لازم را برای شناخت نیازهای کاربران بهدست آورد تا بتواند محتوای موضوعی سند را تعیین کند.